ترس از شکست می تواند فشار مضاعفی را در هر نلاشی که می کنیم و یا هر تصمیمی که می گیریم بر ما تحمیل نماید. گاهی این ترس می تواند بعنوان محرکی برای موفقیت باشد ولی در بعضی موارد نیز می تواند ما را از پای در آورد و یا از دستیابی به اهدافمان بازدارد.

اغلب زمان هایی که فرصتی بزرگ برایمان پیش می آید، این ترس قوی تر خواهد بود، طوریکه ما را وحشت زده می کند و دائم به اینکه ما برای چنین چیزی به اندازه  کافی خوب نیستیم و اگر شکست بخوریم به نظر احمق خواهیم رسید، می اندیشیم. آنچه که بسیاری از مردم از آن آگاه نیستند این است که این افکار بخشی از یک سیستم یکپارچه از افکار منفی نسبت به خود و دیگران است که ما آنرا «صدای منتقد درونی» می نامیم.

صدای درونی ما را تضعیف می کند و ظرفیت ما را برای پیگیری و انجام کارهایی که در زندگی به آنها نیاز داریم، محدود می کند. هر گاه با چالشی روبرو شویم یا آرزوی چیزی را بکنیم، این منتقد درونی است که ما را به عقب می راند و ما را از احتمال شکست می ترساند.

این صدا ما را تشویق می کند که از خود محافظت کنیم و خود را از تیررس مشکلات دور نگه داریم. البته  همه ما در موقعیت های سخت و چالش برانگیز زندگی این فرایند تفکر خود تخریبگر را تجربه می کنیم.

چگونه می توانیم از نفوذ منتقد درونی خلاص شویم؟

ابتدا باید صدای درونی را بشناسیم. اغلب مواقع ما بدون آگاهی از تاثیرات انتقادات، در هر تصمیمی زندگی خود را بر مینای این راهنما می گذرانیم. این راهنما دائما عملکرد ما را نقد می کند و عملا آیه یأس می خواند.

اگر دقت کنید مکالمات منتقد درونی اینگونه است:

  • حتما خرابکاری خواهی کرد.
  • هیچ راهی برای بدست آوردن ارتقای شغلی وجود ندارد، پس چرا تلاش می کنی؟
  • حتی به ما نهیب می زند که برای ارتباط عاطفی حرکتی نکنیم. مثلا می گوید او هیچوقت با تو بیرون نخواهد آمد. اگر از وی درخواست کنی، خود را مسخره خواهی کرد.

این صدای درونی، ترس از شکست را تغذیه می کند و ما را از دنبال کردن روابط معنی دار منع می کند. این صدا می گوید او هرگز با شما بیرون نخواهد آمد. این صدا قصد دارد شما را گول بزند که نشان دهد در صورتی که به او گوش دهید، ایمن خواهید بود. مشکل این است که نمی توان دیدگاه واقعی خود را از  منتقد داخلی متمایز کنیم و اغلب پیغام های این صدا را بدون سوال می پذیریم.

غلبه بر ترس از شکست

اولین قدم برای غلبه بر ترس از شکست، شناسایی لحظه ایست که با ما صحبت می کند. چه موقعیت هایی این صدا را قوی تر می کند؟ آیا به محض اینکه می خواهیم قدمی به جلو بگذاریم، شروع به پیش بینی آینده می کند؟ آیا زمانی که نسبت به کاری که تازه تمام کرده اید و بسیار نگرانید، شما را نقد می کند؟

توجه کنید که این صدای دشمنی است که بر ضد شماست. این منتقد درونی در سنین اولیه رشد، زمان هایی که احساسات ناخوشایند نسبت به ناتوانی هایمان داشته ایم، ایجاد شده است. منتقد درونی از لغاتی ساخته شده است که نشأت گرفته از طرد شدگی ها و شکست های مسیر رشدمان است. اگر زیاد انتقاد شده باشیم و یا دائما اشتباهات ما را تصحیح می کردند، ممکن است احساس ناامنی از توانایی هایمان در ما ایجاد شده باشد. ممکن است کارهایی که انجام داده ایم، هیچوقت به اندازه کافی خوب به نظر نرسیده باشند. بعلاوه  اگر از ما تعریفی دروغین در برابر کارهایی که نتوانستیم انجام دهیم شده باشد، ممکن است به خود برای بدست آوردن اهدافمان اعتماد نکنیم یا حتی ممکن است احساس کنیم که اگر نمی توانیم کاری را تمام و کمال انجام دهیم، بهتر است که برای آن تلاش هم نکنیم.

این تجربیات اولیه، مانع رشد اعتماد به نفس در کودک می شود. تجربیات دردناک اولیه موجب می شود که احساس ناکارآمدی در فرد ایجاد شود که گویی دشمنی داخلی با وی همزیستی می کند. در طول زندگی نیز ما با خود رفتاری می کنیم که والدین با ما داشته اند.

به محض اینکه بتوانیم شناسایی کنیم که این صدا کی و چگونه بر زندگی کنونی ما تاثیر می گذارد، می توانیم آنرا از دیدگاه اصلی که خود واقعیمان است، جدا کنیم.

بطور مثال اگر شما می خواهید در یک مصاحبه شغلی شرکت کنید، ممکن است صدایی به شما بگوید که:

  • آنها هیچوقت شما را استخدام نخواهند کرد؟
  • چه تجربه ای در این زمینه داری؟
  • تو چه کسی هستی که فکر می کنی ممکن است موفق شوی؟

این جملات ممکن است شما را عصبی و بی دست و پا نشان دهد و باعث شود که نحوه برخوردتان در جلسه مصاحبه، شانس بدست آوردن شغل مورد نظر را از شما برباید.

مفیدترین تمرین برای شما نوشتن افکار منفی درباره خود و خواندن آن برای شخص سوم است. بنابراین می توانید شروع کنید و سره از ناسره را جدا نمایید و نگاهی واقع بینانه تر نسبت به خود بیابید و بتوانید طرف خود را بگیرید.

پس از این که این کار را انجام دادید، به هر یک از نکاتی که درباره خود ذکر کردید، پاسخی واقع بینانه، بر اساس خود واقعیتان بدهید. مطمئن شوید که جملاتتان را با من شروع کرده اید، طوریکه از خود حمایت می کنید. برای مثال ممکن است که نوشته باشید: من قادرم که شغل خوبی داشته باشم؛ دلایل واقعی وجود دارد که این کمپانی مرا استخدام کند. من برای آنها نیرویی ارزشمند خواهم بود؛ سخت کار خواهم کرد و سریع یاد خواهم گرفت؛ چیزی مانع اشتیاقم در این کار نخواهد بود.

وقتی که به منتقد درونی خود پاسخ می دهید، سعی کنید که از کلمات غلو شده و یا بزرگنمایی استفاده ننمایید (بطور مثال من بهترین انتخاب برای این شغل هستم. چه کسی ممکن است که مرا استخدام نکند؟ من زیادی برای این کار مناسبم). بالا بردن بیش از حد خود موجب غرور کاذب می شود که در حقیقت تلاشی است که در مقابله با احساس ناکارآمدی بکار می برید تا احساس خوبی را تجربه کنید.

نکته اصلی تمرین غلبه بر ترس درون

نکته اصلی این نیست که بصورت غیرواقعی شما را فریب دهد، بلکه این تمرین در حقیقت دیدگاهی صادقانه تر و متعادل تر برای شما به ارمغان می آورد. پاسخ به منتقد درونی ممکن است سخت باشد، در صورتی که پذیرش جملات او بسیار آسانتر است. با این حال، با شناسایی و شروع پاسخ دهی به دشمن درونی، می توانیم تاب آورتر شویم و بر روی علائق شخصی خود بیشتر کار کنیم.

ما می توانیم در مقابل اعمالی که بر ضد اهداف ما هستند، مقاومت نماییم. فراخوان بیماری در زمان مصاحبه و یا رد کردن درخواست بیرون رفتن با کسی به خاطر ترس از طرد شدن، این راهنمای درونی را قوی تر می کند. هر چه بیشتر ما به این هبولا خوراک دهیم، بزرگتر  و قویتر خواهد شد.

هرچه ما در مقابل این منتقد درونی بیشتر قد علم کنیم، آنرا ضعیف تر می کنیم. در ابتدای امر این کار ممکن است اضطراب شدیدی در ما ایجاد نماید. به چالش کشیدن صدای منتقد درونی ممکن است احساس آسیب پذیر بودن در ما ایجاد کند و یا حتی ممکن است در ابتدای امر بیشتر از قبل بترسیم. در نهایت اگر مقاومت کنیم، صدا کم کم ناپدید می شود.

تاب آوری و سخت رویی

تحقیق دکتر سالوادور مدی از موسسه سخت رویی نشان می دهد آنچه که موفقیت افراد را در زندگی پیش بینی می کند، میزان تاب آوری و سخت رویی آنهاست. سخت رویی بعنوان راهی برای مردم توصیف می شود که بتوانند با چالش های زندگی کنار آیند. تصور موانع زندگی بعنوان فرصت های رشد، احساس اینکه گویی قدرتی درونی دارید که می توانید زندگیتان را کنترل کنید و پیگیر کارها شدن زمانی که آنها سخت تر می شوند، از رفتارهای سخت رویی است.

ترس از شکست می تواند ما را محدود کند و ما را از آن نوع زندگی که آرزوی آنرا داریم محروم نماید. زمانیکه ما پیوسته طرد می شویم و یا با موانعی روبرو می شویم، باید در مسیر خود در مقابله با درگیری موجود، سخت روی باشیم. غلبه بر صدای منتقد درونی می تواند اساسی ترین قدم برای اینکه از نظر احساسی تاب آورتر شویم، باشد.

ما می توانیم مهارت هایی را بیاموزیم که سخت روی تر شویم و بتوانیم با نگرانی کمتری با چالش های زندگی روبرو شویم.

منبع: مرکز مشاوره مکث