وقتی همسر شما درگیر یک بیماری می شود، آن هم از نوع افسردگی، ممکن است احساس درماندگی یا نگرانی کرده و یا اینکه در برابر اختلال او احساس مسئولیت کنید.

متاسفانه افسردگی اختلالی است که میتواند روی روابط افراد خصوصا روابط زوجین اثر نامطلوب بگذارد. چون کسی که به افسردگی مبتلا می شود، خلقی غمگین، نا امید و درمانده پیدا می کند و ممکن است در او احساس دلسردی و شکست ایجاد شود. گاها در برخی افراد این قبیل احساسات با احساس خشم نیز همراه شده و در نتیجه برافروختگی و عیب جویی در آنها زیاد به چشم میخورد.

این مبتلایان به انزوای اجتماعی و فقدان علاقه و لذات گرایش بیشتری پیدا می کنند. در بسیاری از موارد زوجین متوجه افسردگی همسر خود نمی شوند و رفتارهای او را یا جزئی از شخصیت وی پنداشته و یا اینکه فکر می کنند تغییر شرایط باعث این قبیل رفتارهای او شده است.

اهمیت درمان افسردگی همسر با فاکتورهای ممکن، کار شما را کمی سخت میکند؛ اما یادتان نرود، حمایت اعضای خانواده از همسر بسیار مهم است.

بدین منظور چندین قدم برای حل این مساله در نظر گرفته شده که ما گام به گام حمایت از همسر را در دو مقاله پیاپی برای درمان افسردگی همسر شما آورده ایم.

گام اول - درباره افسردگی اطلاعات بیشتری بدست آورید

شما به عنوان یک همسر می بایست درباره اختلال پیش آمده برای هسرتان اطلاعات بیشتری داشته باشید.

خوشبختانه کتاب های نسبتا زیادی درباره افسردگی به زبان ساده در کشورمان به چاپ رسیده است. در اینجا نیز ما به برخی ویژگی های این اختلال اشاره می کنیم.

افسردگی میتواند شامل علایم زیر باشد:

  • احساس ناراحتی و غمگینی همراه با اشک ریختن و نا امیدی
  • تغییر در اشتها (شامل از دست دادن وزن یا افزایش وزن)
  • اختلال در خواب (زیاد خوابیدن یا کم خوابی)
  • فقدان علاقه و لذت در انجام فعالیت های روزمره
  • اضطراب یا دلشوره
  • طغیان در پرخاشگری
  • احساس گناه و بی ارزشی (نشخوار وقایع گذشته)
  • مشکلات در فکر کردن، تمرکز یا تصمیم گیری
  • فراوانی افکار پیرامون مرگ مثل خودکشی 
  • علایم فیزیکی نامشخص 

لطفا به یاد داشته باشید که این علایم حداقل باید دو هفته ادامه داشته باشد تا به عنوان اختلال افسردگی شناخته شود و یا اینکه در خلال این دو هفته شما با افزایش یا کاهش خلق در او روبرو باشید. نشانه های افسردگی خیلی متفاوت است و می تواند در طول زمان تغییر کند.

دانستن درباره افسردگی و بدست آوردن اطلاعات درباره این اختلال بدین لحاظ با اهمیت است که به شما نشان می دهد که در درون، افکار و وضعیت خلقی همسر افسرده شما چه می گذرد و او چه وضعیت روانی را تجربه می کند.

بدین ترتیب قدرت درک شما بالاتر رفته و زودتر و بهتر می توانید به او کمک کنید و با آغوشی باز به درد دلها و حرفهایش گوش کنید.

گام دوم - همه جا و هر لحظه با او باشید

درست است که شما می خواهید به او کمک کنید تا اختلالش را سپری کند؛ شاید هم پیش بهترین متخصصان رفته و در گروه های متفاوتی شرکت داشته باشید و با هر کس که دوران افسردگی را پشت سر گذاشته صحبت کرده و راهکار خواسته اید.

اما برای حمایت روانی فقط همین کافی نیست؛ از همه اینها مهمتر حضور شماست. کاری که شما می بایست انجام دهید این است که بنشینید و به حرفهای او گوش فرا دهید و دستش را در دستانتان بگیرد، بغلش کنید و حضور داشته باشید.

برای تشویق او به حرف زدن می توانید از جمله های زیر استفاده کنید:

  • به من بگو که چه کمکی میتوانم به تو کنم؟
  • تو برای من خیلی مهم هستی.
  • من اینجا برای تو هستم.
  • ما همیشه با هم خواهیم بود.

مسلما رفتار حمایت گرایانه شما می تواند در تسهیل روند درمان اثرگذار باشد.